شاعر : حمید رضا برقعی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن قالب شعر : غزل
نباشد درجهان وقتی که از مردانگی نامی به دنیا میدهد بیتابیِ گهـواره پیغـامی
غـریبیِ پـدررا میزدی فـریاد باگریهگلویت غرق خون شد تا نماند هیچ ابهامی
گلویت از زبانت زودتر واشد،نمیبینمسرآغازی ازاین بهتر،از این بهتر سرانجامی تو درشش بیت حق مطلب خود را ادا کردیچه لبخند پر از وحیی چه اشک غرق الهامی علی را استخوانی درگلوبود وتورا تیری چه تضمینی،چه تلمیحی،چه ایجازی،چه ایهامی تورا ازواهمه در قامت عباس میبینداگرتیریلافکنکرده پیشت عرض اندامی الا یا قوم ان لم ترحـمونی فارحمو هذابرید این جمله را ناگاه تیرِنابههنگامی چنان سرگشته شد آرامش عالم که برمیداشتبه سوی خیمهها گامی به سوی دشمنان گامی
برایت با غلاف ازخاکها گهواره میسازد ندارد دفنت ای ششماهه غیر از بوسه احکامی کنار گاهواره مادر چشمانتظاری هستبرایش میبرد بادست خونآلوده پیغامی